وکیل تدلیس در نکاح در مشهد
شماره وکیل تدلیس در نکاح در مشهد برای مشاوره رایگان و قبول وکالت ۰۹۱۵۵۲۳۱۱۳۱
تدلیس و تخلف از شرط صفت
در قانون مدنی نامی از خیار تدلیس (وکیل تدلیس در نکاح در مشهد) برده نشده است ولی در فقه امامیه تدلیس یا فریب دادن از موجبات فسخ نکاح است و پاره ای از استادان نیز از مفاد ماده ۲۲۱۱ قانون مدنی وجود خیار تدلیس را برای همسر فریب خورده استنباط کرده اند .
به موجب این ماده : هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد.
حکم ماده ۲۲۱۱ ناظر به خیار تخلف از شرط است :
بدین معنی که هرگاه زن و شوهر به طور ضمنی یا صریح صفتی را در یکی از همسران شرط کنند نبودن آن صفت در او برای طرف مقابل ایجاد حق فسخ می کند ولی چون در تدلیس نیز یکی از دو طرف تظاهر به داشتن صفتی می کند که مورد توجه دیگری است و از این راه او را فریب می دهد نتیجه بیکاری او نیز این است که طرف دیگر به اشتباه چنین پندارد که همسر آینده اش وصف دلخواه را دارد.
پس هرگاه معلوم شود که تصور او نادرست بوده و وضعی که مبنای تراضی قرار گرفته است در همسرش وجود ندارد حق فسخ عقد را خواهد داشت به بیان دیگر در فرض تدلیس نیز وصفی که مبنای توافق بوده است در همسر فریبکار موجود نیست و از این حیث با مورد تخلف از شرط صفت مبنای مشترک دارد.
بنابراین مستند قانونی خیار تدلیس و تخلف از شرط صفت یکی است و هر دو خیار در حدود ماده ۲۲۱۱ ایجاد می شود.
تدلیس در صورتی موجب خیار فسخ است که یا باعث مخفی ماندن یکی از عیوب پیش بینی شده در قانون گردد یا سبب نمایاندن صفتی شود که وجود آن مورد قصد مشترک دو طرف بوده است یعنی صفتی که به حکم عرف یا اراده زوجین مبنای تراضی قرارگرفته است.
قانون مدنی نیز به همین دلیل از خیار تدلیس در نکاح نامی نبرده است. زیرا خیار عیب و تخلف از شرط صفت تمام آثار عملی آن را دارد. با وجود این چون امروز همسران آینده به طور معمول یکدیگر را می بینند و خانواده های آنان با هم معاشرت می کنند بیشتر اشتباهها ناشی از تدلیس است و گفتگو درباره چگونگی اعمال این خیار دست کم از نظر روشن ساختن مطالب مفید به نظر می رسد.
تعریف تدلیس
تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود برای تحقق تدلیس یکی از دو همسر باید به عمد طرف دیگر را بفریبد یعنی با پوشاندن معایبی که دارد یا نمایاندن صفاتی که در او نیست دیگری را مغرور و راضی به نکاح سازد.
برخالف آنچه پاره ای از استادان پنداشته اند در حقوق ما تدلیس اصوال از عیوب رضا نیست و به همین دلیل هم باعث بطالن یا عدم نفوذ عقد نمی شود .
کسی که گول خورده است می تواند برای رفع ضرر خود عقد را بر هم زند مگر اینکه اشتباه ناشی از تدلیس از اشتباههایی باشد که اراده را معلول می سازد و به حکم قانون موجب بطالن عقد است. چنانکه گفته شد اشتباه در شخصیت طرف نکاح وقتی موجب بطالن عقد است که در اثر آن مشتبه با کسی غیر از آن که مقصود بوده است ازدواج کند ولی اشتباه در اوصاف همسر هر اندازه که مهم و اساسی باشد در نفوذ عقد اثر ندارد پس هرگاه در اثر تغییر قیافه یا سایر اعمال فریبنده مردی که خواستار زناشویی با دختری است دیگری را به جای او بگیرد این نکاح باطل است زیرا تدلیس به اندازه ای موثر بوده است که آنچه در عالم خارج واقع شده با آنچه مرد قصد کرده است تفاوت دارد.
اما اگر زن مرض پیسی خود را از مرد پنهان سازد یا خود را دوشیزه وانمود کند و مرد به گمان سالم یا باکره بودن زن به نکاح راضی شود این عقد تنها قابل فسخ است و مرد می تواند آن را برهم زند .این گونه موارد است که به عنوان تدلیس در موارد فسخ نکاح آورده می شود زیرا قسم نخست را باید از اسباب بطالن عقد شمرد نه فسخ آن.
ارکان تدلیس
در صورتی تدلیس تحقق می یابد که دارای دو عنصر باشد : مادی و معنوی
۱ –عنصر مادی : باید عملیاتی انجام شود که عیبی را بپوشاند یا وجود صفتی را که مورد نظر طرف عقد است در دیگری وانمود کند خواه به وسیله نوشته و لفظ باشد مانند توصیف دروغ یا انجام دادن کارهای خدعه آمیز مانند ارائه گواهی جعلی بر صحت مزاج. تشخیص عملیاتی که تدلیس به شمار می رود با عرف است. اخالق هر دروغ و تصنعی را نکوهش می کند ولی در حقوق پاره ای از گزافه ها به حکم عرف مجاز است و مستند فسخ نکاح قرار نمی گیرد برای مثال توصیف نجابت و خانه داری یا زیبایی زن در بیشتر وصلتها مبالغه آمیز است ولی عرف این گونه گزافه گویی را تدلیس نمی داند و به همین دلیل هم مرد حق ندارد دروغ کسان همسرش را مستند فسخ نکاح کند یا هر پسرس برای همسر آینده اش در باب شجاعت و لیاقت خود داد سخن می دهد و گزاف بسیار می گوید اما این گونه سخنان را نمی توان تدلیس دانست. تغییر عادات و رسوم نیز در چگونگی این عملیات موثر است چنانکه به کاربردن کاله گیس یا سرخ کردن صورت که در گذشته تدلیس به حساب می آمد امروز از آرایشهای متعارف زنان است و در نظر عرف نیرنگ و فریب به شمار نمی رود.
۲-عنصر معنوی : کارهای فریبنده باید ارادی و به عمد باشد و به قصد فریب طرف انجام گردد در این باره قانون مدنی حکمی ندارد ولی بدیهی است که مفهوم فریب دادن جز به عمد تحقق نمی یابد.
شرایط تاثیر تدلیس
تدلیس در صورتی از موجبات فسخ نکاح است که دارای این دو شرط باشد :
۱ –موجب فریب طرف عقد شود: یعنی مسلم باشد که اگر تدلیس انجام نمی شد طرف عقد نیز حاضر به تراضی نمی گشت پس اگر مردی خواستار زناشویی با دختری باشد و او برای اینکه مرد را در تصمیم خود استوارتر سازد به دروغ صفت کمالی را به خود نسبت دهد تدلیس محقق نشده است زیرا عقد در نتیجه فریب زن واقع نشده و مفروض اینست که مرد پیش از آن هم داوطلب ازدواج با زن بوده است.
۲ –باید تدلیس کننده طرف عقد باشد : در مواردی که تدلیس سبب ایجاد اشتباه موثر در عقد می شود در هر حال موجب بطالن عقد است زیرا اگر سبب بطالن عقد عیب اراده باشد تفاوت نمی کند که این عیب در اثر فریب طرف معامله حادث شود یا تدلیس شخص ثالث قانون مدنی نیز همین نظر را در مورد اکراه پذیرفته است و در ماده ۱۰۲ می گوید :
اکراه موجب عدم نفوذ معامله است اگرچه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود. ولی تدلیس به معنایی که در قانون مدنی در شمار خیارات آمده است از عیوب اراده نیست جرمی است که قانونگذار مجازات آن را دادن حق فسخ به طرف عقد معین کرده و بدین وسیله خواسته است زیانهای ناشی از آن را جبران کند پس کسی باید ضرر را جبران کند که خود باعث آن شده است در صورتی که شخص خارجی مرتکب تدلیس شود به استناد خطایی که او مرتکب شده و زیانی که وارد کرده است نمی توان طرف عقد را به وسیله انحالل عقد محکوم کرد ظاهر ماده ۹۲۴ قانون مدنی نیز با این نظر موافق است زیرا می گوید : اگر بایع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس مشتری . با وجود این باید دانست که برای تحقق تدلیس الزم نیست که کارهای فریبنده توسط شخص معامل انجام شود همین که او برای فریب دادن با تدلیس کننده تبانی کند یا دانسته و به عمد از اعمال او بهره برداری کند تدلیس انجام شده است زیرا رابطه سببیت بین ضرر ایجاد شده و کار او وجود دارد. همچنین اگر صفتی که برای وانمود کردن وجود آن تدلیس انجام شده است در عقد شرط شود یا بنای تراضی بر وجود آن باشد کسی که شرط به سود او شده است حق فسخ عقد را دارد هرچند به استناد خیار تخلف از شرط صفت عقد را فسخ کند و تدلیس را نادیده انگارد .
همین حالا با گروه وکلای آریامهر تماس داشته باشید و مشاوره رایگان با وکیل درباره تدلیس در نکاح بگیرید : ۰۹۱۵۵۲۳۱۱۳۱
درخواست مشاوره حقوقی رایگان
اطلاعات خود را از طریق فرم زیر ارسال کنید، با شما تماس میگیریم.